سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حیات قرانی

صراط‌ بسوی‌ جهنّم‌ یکی‌ از منازلی‌ است‌ که‌ کافران‌ و ستمگران‌ در پیش‌ دارند. و راهی‌ است‌ که‌ مؤمنان‌ نیز باید از آن‌ عبور کنند و به‌ بهشت‌ بروند، و این‌ راه‌ یا روی‌ جهنّم‌ و یا داخل‌ آنست‌

صراط‌ بسوی‌ جهنّم‌ یکی‌ از منازلی‌ است‌ که‌ کافران‌ و ستمگران‌ در پیش‌ دارند. و راهی‌ است‌ که‌ مؤمنان‌ نیز باید از آن‌ عبور کنند و به‌ بهشت‌ بروند، و این‌ راه‌ یا روی‌ جهنّم‌ و یا داخل‌ آنست‌؛ و به‌ قول‌ معروف‌ پلی‌ است‌ که‌ زده‌ میشود و از آن‌ باید عبور مردم‌ باشد. و عوام‌ آنرا پل‌ صراط‌ میگویند، و البتّه‌ این‌ تعبیر غلط‌ است‌ چون‌ پل‌ و صراط‌ یک‌ معنی‌ دارد و اضافه‌ اسم‌ به‌ مرادف‌ خود صحیح‌ نیست‌؛ نظیر شبِ لیلةُ الرَّغائب‌ و سنگِ حَجَر الاسود.

باری‌، باید دانست‌ که‌ آیا این‌ پل‌ کجا زده‌ میشود؟ روی‌ جهنّم‌ و یا در داخل‌ آن‌؟ و آیا باید همه‌ افراد از روی‌ آن‌ عبور کنند یا بعضی‌؟ و آیا هر کس‌ بخواهد به‌ بهشت‌ برود حتماً باید از این‌ صراط‌ بگذرد یا نه‌ بهشت‌ راه‌ دیگر هم‌ دارد؟ و اصولاً حقیقت‌ صراط‌ چیست‌؟ چرا انسان‌ برای‌ اینکه‌ در بهشت‌ برود از روی‌ این‌ پل‌ باید عبور کند؟ چه‌ ملازمه‌ای‌ است‌ بین‌ بهشت‌ رفتن‌ و عبور از صراط‌ نمودن‌؟

شکّ نیست‌ که‌ تمام‌ افراد بشر که‌ در دنیا زندگی‌ میکنند، هر یک‌ در باطن‌ و وجدان‌ خود یک‌ هدف‌ و مقصدی‌ دارند که‌ برای‌ وصول‌ به‌ آن‌ هدف‌ حرکت‌ میکنند؛ اعمّ از اینکه‌ آن‌ مقصد را بدانند و یا ندانند.

و در هر حال‌ خواه‌ و ناخواه‌ هر کس‌ در ذات‌ و واقعیّت‌ خود روی‌ آن‌ مقصد در حرکت‌ است‌، و افعال‌ و اعمالی‌ که‌ انجام‌ میدهد روی‌ غرضی‌ است‌ که‌ میخواهد نقاط‌ ضعف‌ را در خود ترمیم‌ کند و حاجات‌ باطنی‌ و نفسانی‌ خود را بواسطه‌ این‌ اعمالی‌ که‌ بجای‌ می‌آورد برآورده‌ کند.

ما در دنیا زیست‌ می‌کنیم‌، و یک‌ سال‌ و دو سال‌ و بیشتر رو به‌ جلو میرویم‌ تا زمان‌ مرگ‌ فرا میرسد و باید از اینجا ارتحال‌ نمائیم‌؛ و در این‌ امر تردیدی‌ نیست‌. و بنابراین‌ در دوران‌ زندگی‌، ما در باطن‌ خود سیری‌ داریم‌ و بسوی‌ هدفی‌ در تکاپو هستیم‌، و مسلّماً این‌ سیر در مسافت‌های‌ مکانی‌ دنیا نیست‌ که‌ از نقطه‌ای‌ شروع‌ کنیم‌ و به‌ نقطه‌ دیگری

برسیم‌، بلکه‌ در باطن‌ خودمان‌ این‌ سیر و دگرگونی‌ برای‌ ما حاصل‌ میشود.

هر کس‌ از افراد بشر، سیاه‌، سفید، مؤمن‌، کافر، منافق‌ این‌ سیر را دارد و در ملکات‌ خود سیر میکند، و برای‌ جبران‌ نقاط‌ ضعفی‌ که‌ در نفسش‌ موجود است‌ و در خود می‌یابد این‌ حرکات‌ خارجی‌ را انجام‌ میدهد. و این‌ سفر را به‌ پایان‌ میرساند، به‌ گمان‌ اینکه‌ آنها میتوانند گم‌ شد? خود را به‌ دست‌ آورند و نقاط‌ ضعف‌ خود را ترمیم‌ کنند.

و نیز شکّی‌ نیست‌ در اینکه‌ افراد بشر در عین‌ آنکه‌ همه‌ دارای‌ غرائزی‌ هستند، ولی‌ آن‌ غرائز و ملکات‌ در آنها متفاوت‌ است‌. بعضی‌ها از هنگام‌ خلقت‌ شجاعند و بعضی‌ها جبان‌ و ترسو و بعضی‌ها متوسّط‌ الحالند، آنهم‌ به‌ درجات‌ و مراتب‌ مختلف‌. بعضی‌ها از زمان‌ کودکی‌ حَیی‌ هستند یعنی‌ با حیا و بعضی‌ها خیلی‌ بارز و ظاهر و شکفته‌؛ و همچنین‌ در سائر صفات‌ مثل‌ بخل‌ و حسد و کینه‌ و حسّ انتقام‌ و صفات‌ حسنه‌ افراد متفاوتند. ولی‌ هر کدام‌ از اینها روی‌ ملکات‌ و غرائز خودشان‌ سیر می‌کنند و باید آن‌ ملکات‌ را به‌ حال‌ اعتدال‌ در آورند.

هر کس‌ باید خودش‌ را در آن‌ موقعیّت‌ و ظرفیّتی‌ که‌ هست‌ تکمیل‌ کند، و خود را یک‌ انسان‌ متوسّط‌ و معتدلی‌ قرار دهد که‌ آن‌ اخلاق‌ و ملکاتش‌ جنبه‌ افراط‌ و تفریط‌ نداشته‌ باشد و انسان‌ پسندیده‌ای‌ باشد.

بنابراین‌ هر کس‌ از طریق‌ نفس‌ خودش‌ یک‌ راه‌ خاصّی‌ بسوی‌ پروردگار دارد، و لذا بزرگان‌ از اهل‌ حکمت‌ فرموده‌اند: الطُّرُقُ إلَی‌ اللَهِ بِعَدَدِ أنْفاسِ الْخَلآئِق‌.



+نوشته شده در پنج شنبه 89/1/12ساعت 11:19 عصرتوسط | نظرات ( ) |